حسام الدینحسام الدین، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

حسام کوچولو

ملینا جون خوش اومدی

سلام پسرکم بالاخره دخترخاله به دنیا اومد                              میدونم تو هم مثل من خیلی منتظر این روز بودی حالا دیگه یه همبازی داری ولی از بخت بد بخاطر دوری راه هنوز ندیدیمش.همین که عکساش به دستم برسه حتما میذارم. ...
28 ارديبهشت 1393

چندتا عکس از گل پسملم

                                                       حسام کوچولو 2 روزشه                                                                  &n...
19 ارديبهشت 1393

داستان تولد

سلام دلبندم میخوام یه قصه برات تعریف کنم قصه تولدت، قصه ای که تا عمر دارم حتی یک لحظه از اونو محاله یادم بره. 29بهمن سال 92مامان رفت بیمارستان تا بستری بشه آخه فرداش وقت عمل داشت راستش اون شب طولانیترین شب عمرم بود 9ماه انتظار بالاخره تموم شده بود ولی اون شب انگار تمومی نداشت تا خود صبح بیدار بودم البته اگر میدونستم بعد اومدنت نمیتونم یک ساعت راحت بخوابم اون شب حسابی میخوابیدم. بالاخره صبح شد و وقت عمل رسید هنوز کسی پیشم نیومده بود واسه همین وقتی رفتم اتاق عمل تنها بودم خیلی دلم گرفت حسام وقتی رفتم ساعت 9بود تا مقدمات عمل انجام بدن20 دقیقه ای طول کشید بعدش به مامان آمپول بیحسی زدن و خانم دکتر سعیدی اومد و عمل شروع ...
19 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

یکی باید باشد یکی که مثل کوه است برایت تکیه گاهت امیدت عشقت و تو در پیچ و خمهای زندگی در نامهربانیهای روزگار وقتی هراسان و بی پناه به هرسو میدوی دستانت را بگیرد در چشمان وحشت زده ات خیره شود و با مهربانی بگوید عشق من آرامتر نگران نباش من تا بینهایت کنارت میمانم تو آرام باش و شاد زندگی کن من با توام تا همیشه و تو تمام دلهره هایت را به دست باد بسپاری و به دنیا لبخند بزنی یکی باید باشد پسرک نازم عشق قشنگ زندگیم هرچه خوبیست برایت آرزو میکنم ...
10 ارديبهشت 1393
1